تمهیدات |
ای کاش در دل ذره ای شیر نوا بود احوال ما با حالت نی هم صدا بود ای کاش در ما شور جنگ کم نمی شد این نامرادی شیوه مردم نمی شد ای کاش رنگ شهر بازی ام نمی داد در جبهه یا زهرا مرا بر باد می داد امشب دل از یاد شیهدان تنگ دارم حال و هوای لحظه های جنگ دارم فرسنگ ها دورند ز وادی محبت با یک دل خسته ز نیش سنگ تهمت مسموم شد ساقی و پیمانه شکسته از بخت بد درب شهادت شد بسته من ماندم و متن وصیت نامه پیر جماران من ماندم و شرمندگی از روی یاران من ماندم و شیطان و نفس و جنگهایش من ماندم و شهر و گناه و رنگهایش از زرق و برق شهر خود نیرنگ خوردم آن معنویت های جنگ را از یاد بردم خود را به انواع گنه آلوده کردم در راه باطل کوشش بیهوده کردم از دفتر دل نام الله پاک کردم دل را به زیر کوه عصیان خاک کردم اکنون پشیمان آمدم با این تمنا یا رب نظر کن جرم و عصیانم ببخشا
[ شنبه 86/12/18 ] [ 4:20 عصر ] [ میثم ]
|